داستان شنیدنی عبده محمد للری
<P><FONT size=4>درشب عروسی بااستفاده ازغفلت اطرافیان وبابرنامه قبلی خدابس به سراغ عبدمحمدمی رودوبااسب سفیدی که درانتظارانهابودمدت هفت شبانه روزمی تازندوازمهلکه می گریزندودرشوشترمستقرمی شوندکه باتوصیه وابستگان تصمیم به مراجعت به روستای.................</FONT></P>

با سلام